آزمون الهی، تقدیر،کائنات یا ....

چند روز پیش داشتیم با همکاران بحث می کردیم. این بیماری هایی که خودمون یا عزیزانمون دچار هستن مخصوصا معلولیت ها یا نقص های دائمی دلیلش چیه؟!! البته هیچ کدوم نمی‌دونستن که من ام اس دارم و فرزندم هم اوتیسم هست.

مثال های متفاوتی مطرح میشد و بیشتر من داشتم مثال مطرح می کردم و حتی زندگی خودم رو در قالب شرایط یکی از آشناها مطرح کردم . جواب های متفاوتی داده میشد. یکی می گفت عذاب هایی هست که بار گناهان رو کم کنه. یکی می گفت آزمون های الهی هست طبق فلان آیه قرآن .

یکی می گفت کائنات و ...

مثال زدم اون بچه معلولی که پدر و مادر هم بیمار هستن و خودشون نیاز به نگهداری دارن یا مادر بیمار پدر معتاد هست داره چه آزمونی رو پس میده؟ با جزای کدام گناهش هست؟ حرف های مختلفی زده میشد اما بارها و بارها جواب من این بود. استدلال رو نمیپذیرم. تو کتم نمیره.

خب مگه چند نفرشون بچه شون اوتیسم داشت؟ هیچی. چند نفرشون ام اس داشتن؟ هیچ کدوم. این بحث رو من پیش کشیدم.  چون خسته هستم خسته. خسته از همه چیز . خسته از فهمیدن ها خسته از فکر در مورد آینده .

سرنوشت پسرم چی میشه؟! وقتی ما نباشیم کی ازش نگهداری می‌کنه که حواسش بهش هست! حالم خیلی بد میشه وقتی به شرایط آینده پسرم فکر میکنم. تنها امیدم این هست که اوتیسم کاملا درمان بشه وگرنه .....

نمیدونم آزمون الهی بود تقدیر بود کائنات بود هر چی بود خوب نبود نابودم کرد. نفهمیدم جوونی یعنی چی زندگی یعنی چی.  دلخوش به زندگی خوب بودم که همسرم هم بهم خیانت کرد. هر چند گذشت و الان با هم زندگی میکنیم اما زخم های هست هنوزم تازه. بگو. آچمز هستم. تنها انگیزه زندگیم اینه که مراقب پسرم باشم شرایط رو براش بهتر کنم هزینه ها رو تامین کنم. البته همسرم خیلی در این زمینه همراه هست و به فکر پسرمون هست ولی اونم از آینده می ترسه.