بازم جوجو و کاراش هممممممممممم

ممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممماچ آخیش نمی خوام امروزم یه کاری کردم پیشیم ناراحت شد.به خدا خودت می دونی جونمی زندگیمی.بهت کاملا حق می دم هستی من می پرستمت.این گل با تمام وجود عشقم تقدیم تو بعدشم یه عسل حسابیییییییییییییییییییییی می دونم تو دل پاکت چیزی نیست منم دیگه بهش فکر نمی کنم عشق من. 

                      

                            

پارک نهج البلاغه و دربند و کنار تو بودن

امروزم یکی از روزهای فوق العاده ی با هم بودن بود شیرین ترین لحظه های کنار تو بودن عشق من.باز انتظار دیدنت و داشتم به حرفای دکتر صحرایی گوش می دادم که میس زدی از حرفای دکتر انرژی گرفتم و اومدم کنارت منبع انرژی من.امروز فوقالعاده بود وقتی کنارتم فکری ندارم و دنیا و عشق و زندگی و حس می کردم.تو راه کلی با هم حرف زدیم و شوخی کردیما.اما یه لحظش خیلی بد بود دوس ندارم تو شیرینی این روز از تلخی اون یه لحظه بگم چون یادشم اشکم و در میاره.برنامه ریختیم و رفتیم پارک همونی که اسمش اون بالا هممممم سخته خف هممممم.چه پارک قشنگی بود.کنار تو بودن هم قشنگ ترش می کرد.تو راه کلی زمین خوردما تو هم هی می گفتی راه برو ببینم بلدی الهی فدای چشات شم فدای خنده هات فدای دستات که گرما بخش وجودم.شوهر منی تو مرد منی.دوست داشتم نو اون فضا و هوا رو سنگای کنار پارک راه برم دستت و بگیرم و اسمتو صدا بزنم و بگم می پرستمت عشق من.تا آخر خط زندگی کنارتم و مال منی .چقدر عسل خوردیما عسلای شیرین تر از قند. 

 

   

              

خواستم طبق اومر شوهرم امشب برم شیراز رفتیم نشستیم رو اون وسیله ورزشی ها چقدر کیف داد فوق العاده بود. 

لحظه ای که سرمو گذاشتم رو شونتو همدیگرو  لمس می کردیم.سینتو بغل کردم دست کردم و از زیر پیرهن هسته ی هولومو گرفتم و بازم عسل خوردم آخ دوس داشتم بیام بغلت و لمست کنم کاش تو هم به هلوت افتخار می دادی من که همه ی وجودم مال تو. 

کم کم اومدیم و رفتیم تجریش.قرار بود واسه نهار بریم دربند چقدر گرسنه بودیم هوا هم خیلی الوده بود.چشام می سوخت تو ماشین سرمو گذاشتم رو شونه های مردونت و با هم حرف زدیم.وقتی رسیدیم گفتی بریم جمشیدیه یا دربند گفتم جمشیدیه آخه می دونستم همیشه دوست داری بریم اونجا اما بردیم دربند.وای چقدر پیاده رفتیم عجب سر بالایی بودا نفسمون بند اومد.رفتیم رستوران کوهستان یه جای دنج و گرم پیدا کردیم و دو پرس کباب سفارش دادیم...

ادامه مطلب ...

تاوان سنگین

 

 

هممممممممممم امروز چریمم کردی عشقم به خاطر اینکه دل جوجوییم طاقت نداشت حتی یه ذره دلت بگیره.نگو واسه حرفم ارزش قائل نبودی.کاش بودی و می دیدی چطور صبح چند بار پیش سارا اهم اوهوم کردم که پیشی جریمم کرده کاش می تونستم واسش گل بگیرم یا یه چیز دیگه.اما شب به خاطر یه موضوع چند لحظه ناراحتت کردم وقتی می گی دلم گرفت دنیا روی سرم خراب می شه زندگی واسم سیاه می شه.اون لحظه باور کن هنوزم حرفت تو گوشم بود که گفتی واسم نگیر اما از یه دیوونه که ناراحتیت دیوونه ترش می کنه چه انتظاری داری؟ 

می دونم توجیهم قانعت نکرد.جریمت سخت بود اما تحمل کردم.الان به ذهنم رسید دیگه اگه این ناراحتیا پیش اومد این همه گلای قشنگ تو نت و یه وب با صفا و پر از عشق پس واسه چیه؟؟؟؟؟؟ها ها ها؟اینم تقدیم با همه ی وجودم به همه کسم که دیوونشم .منکه دیگه طاقت این چریمه ها رو ندارم .