تاوان

این روز ها من درگیر حمله نصفه و نیمه ام اس هستم اونم بعد از 10 سال که حمله ای نداشتم

اینقدر استرس و فشار بهم وارد شد که بالاخره کار دستم داد.

و تو همچنان بی خیال و درگیر درس و احساسات احمقانه هستی

هر چند کمترش کردی اما می دونم هنوز احساست مال اونه.

حتی حاضر شدی تمام مهریه ات رو ببخشی ولی من رسوایی راه نندازم. این رو به حساب حق سکوت  یا باج نذار.

مجبور بودی مهریه رو ببخشی چون لیاقت گرفتنش رو نداشتی. تو زندگی هیچی کم نداشتی  اما چون جنبه نداشتی صداقت و  عشق و محبت من رو بد تعبیر کردی.

فعلا صبر می کنم. تا تکلیف وضع جسمانیم مشخص شه. اگه احساست رو ادامه دار کنی تاوانش رو به بدترین شکل خواهی دید.

فعلا از حضورت فقط استفاده جسمی می کنم چون بیش از این لیاقت نداری. هر چی هم تو گوشت میگم الکی هست چون وقتی قلبی و واقعی بود قدرش رو ندونستی


دل نوشته

خدایا دلم خیلی گرفته.

حالم خیلی عجیبه

تا کی باید تحمل کنم

تا کی صبر کنم

خودت کمکم کن که توانا ترینی