دنیای این روزای ما

دنیای این روزای ما شده چند تا چیز

اخبار کرونا

گرانی و تورم

بورس و  کد بورسی و احراز هویت

اما مشکلات اقتصادی خیلی داره جامعه  رو آزار میده.

امید به آینده خیلی کم شده.

امید به بهبود وضعیت نیست بهمون ثابت شده

مردم اخمو شدن کسی نمی خنده کسی حواسش به دو رو ورش نیست.

امروز صبح می خواستم برم سرکار تصمیم گرفتم عجله نکنم ۱۰ دقیقه پیاده روی رو بکنم ۱۵ دقیقه و با آرامش راه برم و اطرافم رو نگاه کنم.

دختری که بر خلاف حرکت ماشین ها دوچرخه سواری می کرد

مردی که اول صبح ماسکش رو داده بود پایین و سیگار می کشید

شهروندانی که بدون فاصله کنار هم تو ایستگاه اتوبوس نشسته بودن

جوونی که هندزفری داشت و با آهنگش حس گرفته بود.

ماشینایی که سر چهار راه با دیدن چراغ زرد سرعتشون رو بیشتر می کردن که پشت قرمز نمونن حتی اوایل قرمز رو هم رد می کردن.

ماشینی که روی عابر پیاده وایساده بود و مسیر من رو منحرف می کرد.

جوون لاغر و قد بلند با ریش پروفسوری و کت و شلوار که هر روز خلاف حرکت مسیر من حرکت میکرد و تو یه نقطه معمولا از کنار هم رد میشدم فک کنم کارمند بانکه. گام های بلندی بر میداره اما دست هاش زیادی حرکت می کنه یاد کلاه قرمزی میفتم. تازه امروز عینک آفتابی هم زده بود. البته اون رو به آفتاب صبح میره و من پشت بهش.

کنار پارک رد شدم یه عده خانم گروهی ورزش صبحگاهی می کنن یه عده مرد هم دارن می دون. همه سن ها میانسال به بالاست.

تو چمن ها یکی دو نفر پتو کشیدن رو خودشون احتمالا شب همون جا خوابیدن.

رسیدم به ساختمون محل کارم. همکارا دنبال جای پارک می گردن. حراست بدون ماسک راه نمیده. منم ماسک زدم. البته یکی از معاونت ها ماسک نزده بود اما کسی کاری بهش نداشت.

امروز که تو مسیر به اطرافم توجه کردم ناراحت نبودم دیدم که زندگی جاریست