اون روز وایه من روز مادر جون بود

ممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممماچ

سلام سلام عزیز دلم هممممم آخا آخا صورت من و شطرنجی کنید من تسلیمم.قربونت برم حق با تو بود اما خب خودتم می دونی که تا میام زود می رم سر درس و شاید واسه خوندن زبان برم سراغ کامپیوتر.اما واقعا دوست دارم حتی چند خط هم که شده از لحظه های خوبمون بنویسیم که الکی الکی تو گذر زمان از ذهنمون محو نشه.چون تک تک لحظه های با تو بودن بهترین لحظه های زندگیم.

امروز خیلی خسته شدم یه عذر خواهی هم بدهکارم.بعد تلفن کلی با عکست حرف زدم و ازت معذرت خواستم.اسباب کشی داشتیم.غرم میاد هممممم

فدات شم که با حوصله به غرام گوش می کنی می دونم اگه تو بغلت بودم می گفتی بگو منم جیک جیک می کردم تا نفسم بند بیاد.الانم جیک جیک می کنم.

ایششششششش الان بار ۴ که اسباب کشی داریم.۱هو یادشون می افته ۱ جا رو تعمیر کنن.البته من فقط تو ۲ تا اسباب کشی بودماااااا.اماخب همش سر پا بودم.تو بوسم که فهمیدم تلمو جا گذاشتم کلی اعصابم خورد شد.گرسنه هم بودم دیگه مزید بر علت دیگه.اومدم بهت زنگ زدم اما نباید با صدای خسته با شوهرم حرف می زدم معذرت می خوام عمرم انشالله شب از دلت در میارم.مممممممممممممممممممممممماچ

حالا این گل و عسل و داشته بااااااشش


اینم عسل

فدات بشم من چقدر دوس دارم کنارم باشی وقتم خستم تو بغل تو آروم بگیرم تو هم همین طور وقتی خسته از سر کار میای با لب خندون بیام جلوت استقبالت و لبات و ببوسم و بهت خسته نباشید بگم همه کسم.انشالله اون روزای قشنگ هم زود زود میان عمرم.

الان می خوام خاطره ی 19 فروردین و بنویسم وقتی 1 روزه اومدی واسه جلسه ای که داشتی و باز 1 روز قشنگ و واسم رقم زدی.اون روز و مرخصی گرفتم که فقط با تو باشم.تند تند کارام و کردم 1 تیپ خشکل زدم که تو هم دوسش داشتی و گفتی تیپای عربی می زنی بعد بهم گفتی که خوشت اومده قربونت برم من .اول که رفتیم اون آنالیزا رو وارد کنیم چقدر با هم خندیدیم سر قضیه نمک 50 گرم .مادر جونمم که فداشون شم تا می رفتم کمکشون کنم دعوام می کردن که برو پیش پیشیت منم می اومدم کنارت ماساژت می دادم و تو هم هی می گفتی دل به کار بده.جونم ، عمرم ، من که واسه تو با همه ی وجودم از دل و جونم کار می کنم.بعد که تموم شد تو 1 کم دیگه کار انجام دادی منم میوه پوست می کندم و می ذاشتم دهنت و ماساژت می دادم.الهی من فدات شم کمرت درد می کرد ماساژش دادم.لم دادم بغلت.شب خوب نخوابیده بودی اومدم بغلت خوابوندمت با موهات بازی کردم 1 کم خوابیدی خواستم پاشم به مادر جون که به خاطر من داشتن سالاد درست می کردن کمک کنم 1 هو بیدار شدی میون 2 جون بودم از 1 طرف پشتم به مادر جون بود و از 1 طرفم می ترسیدم پاشم بیدار شی آخه خوابت خیلی سبک زندگی من دلم نمی اومد اما 1 کمم که اومدم پاشم مادر جونم دهفام کرد گفت بخواب تو هم 1 لحظه پاشدی و دستت و دراز کردی که یعنی بیا کنارم منم موندم.1 کم خوابیدم پدر جون اومدن دیگه زشت بود پا شدم و سفره انداختیم.الهی بگردم نفهمیدی چی خوردی .خواستم صدات کنم می گفتم آقا گلم فدات شم پاشو دیگه 1 شده.بعدم بدرقت کردیم و به خدا سپردیمت کارتم همین طور.اون روز واسم خیلی خوب بود چون با مادر جونم کلی گفتیم و خندیدیم.رفتی مادر جون واسم مغز استخون در آورد بعدم رفتم  نماز و دعا مادر جون اومد کنارم سند ازدواج مادر اینا رو بررسی کردیم با سند خونشون و کلی خندیدیم.مادر جون گفت 1 پا مارپل شدیم و بعدم 1 هو بوسم کرد.منم چند با بوسیدمشون و واسم کلی درد و دل کردن و منم مثل دخترشون گوش دادم و می بوسیدمشون عکسای بچگیاتون و نو جونیاتم دیدم کلی ذوقیدم.1 عکستو تا حالا اصلا ندیده بودم با عینک بودی و کپی بچه درس خونای خفن شده بودی قربونت برم من کلی ذوقتو کردم.پیشی مادر جون و واقعا دوست دارم و واقعا خانم فهمیده ای هستن و همیشه خدا رو شکر می کنم. بعضی عروسا وقتی مادر شوهر به پسرشون 1 چیز بگه همش می گن گوشی و دخالت و اینا اما من خدا رو شکر می کنم که اگه مادر شوهرم حرفی به شوهرم می زنه یا نصیحتی می کنه تجربیاتشو در اختیارمون می ذاره و واسه بهتر شدن زندگیمونه و ما هم کم تجربه اون عروسا رم سرزنش نمی کنم و نمی گم بدن چون دوست ندارم واسه منم این تفکرا پیش بیاد می فهمی که منظورمو امیدم.تازه به مادر جونم سر سفره گفتم هر جا بریم باید بمون سر بزنیدا.خلاصه بعد با پدر جون حرف زدیم و جک کازرونی خوندیم تا اومدی و واسمون تعریف کردی.بعدم خسته بودیم و رفتیم خوابیدیم

             

1 کمم شیطنت کردیم.بعد مهرناز اومد قربونت برم من کلی ذوقت و کردم من پا شده بودم می زدم در قمبلت زیر پتو تکون می خوردی.بعد 1 لحظه پا شدی از پشت مبل نگامون کردی باز خوابیدی ذوووووووووووووووووووووق.بعدم که باز 1 کار با کامپ داشتی و اینا.اها اها واااااای این تیکشو نگفتم بغلم کردی و رو خودت قفلم کردی فدای خنده هات شم من تو رو قلقلک می دادم و تو من و از ته دل می خندیدیما کلی ذوق خنده هاتو کردم.بعد که شام خوردیم و سر شام مامان اینا اومدن دنبالم منم تند تند خوردم مامان و اتوسا هم اومدن و 1 کم از دست پخت خوشمزه ی مادر جونم که قرمه سبزی بود خوردن.بعدم آخر سر بوسیدم و بغلت کردم و دلم و بهت سپردم و تو رو هم به خدا سپردم.انشالله چند روز دیگه بی فکر پیش باز میای کنارم و باز تو چشمات غرق می شم و باز فدای خنده هات می شم و دستات و که به خاطر زندگیمون تو آفتاب سوختن و غرق بوسه می کنم و باز روزای خوب و رقم می زنیم فرشته ی زندگی من

ممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممماچ