خواب های عجیب

هفت سال پیش خوابی دیدم که تعبیرش این بود

"دشمنی  قوی و دلیر ولی کریم پیدا می کنم که توان شکست دادنش رو ندارم اما باهام مدارا می کنه."  بعد مدتی این دشمن به ابتلام به ام اس تعبیر شد. واقعا هم نمی شه شکستش داد اما اونم باهام مدارا می کنه

چند شب پیش بازم خوابی دیدم عجیب!

خواب دیدم تو کوهستان هستم و یه زیر خاکی پیدا کردم شبیه به عتیقه بود کوزه های قدیمی. تو خواب به نظرم می رسید ارزشی ندارن و عتیقه نیستن.

تعبیر خواب عتیقه رو که پیدا نکردم اما گنج تعبیر خوبی نداشت. درد و رنج و بیماری به همراه داره. نوشته که اگه خرابه پیداش کنی مرگ بیننده خواب.

البته من رو تپه کوهستانی پیداش کردم. فعلا که زنده هستم.

پنجشنبه قرار بود یکی رو ببینم که میگن با  ماورا در ارتباط هست. نشد ببینمش  یعنی اون نتونست بیاد.

اما شب که خوابیدم خوابش رو دیدم. خواب دیدم رفتم ملاقاتش. اونم تمرکز کرده دستش به حالا دعا بالاست و داره یه چیز رو از وجودم خارج می کنه به حرفاش گوش می دادم بعضی وقت ها خوابم می برد و هوشیاریم رو از دست می دادم . فشار سنگینی روم بود.  بعد چند لحظه کارش تموم شد  من رو با قدرت فکرش جابجا کرد. اصلا حس نمی کردم خوابم خیلی واقعی بود. تا اینکه بیدار شدم.

دلم برای جوجوی بابا تنگ شده . چهارشنبه می بینمش. اصلا دوست ندارم بزرگ شدن بچه ام رو دورادور ببینم. امیدوارم این طلسم زندگی ما هم بشکنه.