فردای نامزدی

سلام عشقم

میدونم کلی کار داری و همش این ور اونوری گفتم فردای نامزدی رو هم خودم بنویسم.

من که تا ۹.۵ صبح خواب بودم تو تا ۱۱.۵ اینا. دعوت بودی خونه ما واسه ناهار. عمو ها و عمه و ها دایی های منم دعوت بودن.

بچه ها هم از تهران هنوز بودن.

صبح واسه بچه ها صبحونه بردم خونه مادر فهمیدم دیشب که اومدن خونه مادر کلید رو گم کردن و دایی احمد با پیچگوشتی در خونه رو باز کرده بوده. خلاصه بچه ها تیریپ مجردی تا لنگ ظر خواب بودن واسشون چایی دم کردم و صبحونه گذاشتم گفتن می خوریم میریم حافظیه و سعیدیه و ... منم که می خواستم بیام دنبال تو برم یکم حلقه من رو تنگ کنیم ... گفتی میری حموم اما دیگه خبر ندادی که از حموم در اومدی و دیر شد واسه رفتن به بازار زرگر ها

اومدم دنبالت برم خونه ما که پسر خاله و داداش زحمت کشیدن ما رو رسوندن.

رفتیم خونه به ناهار رسیدیم دیگه.

من هی بالا پایین بودم هی پیش دوستا و مهمونا طبقه بالا هی میومدم پایین پیش تو و کمک به توزیع ناهار ...

همه که ناهار خوردن من و تو هم نشستیم ناهار خوردیم.

بعدش رفتم بالا پیش مهمونا شما هم یکم پایین رقصیدین ظاهرا.

دوستام باز رفتن شیراز گردی و من اومدم پایین تا باهم بریم حلقه رو تنگ کنیم.

وقتی برگشتیم خیلی از مهمونا رفته بودن . رفتم تو اتاق گفتم بیا پیشم کنار هم دراز کشیدیم و با هم حرف میزدیم و نوازشم میکردی چه لحظات خوبی بود. بعدش قرار بود با بچه ها بریم بیرون شام.

من رفتم حموم وقتی اومدم بیرون دیدم همه کسم نشسته لباسام رو اتو میکنه.

شب شده بود دوستام اومدن وسایل رو جمع کنن که شام بخورن و برن تهران دیگه.

شام دعوت عمه جان بودیم که تو جیگرکی عمو جمع شدیم.

چقدر جیگر خوردیم چه خوش گذشت و کم کم دیگه موقع رفتن بچه ها بود. بابا اومد دنبال بچه ها و بردشون ترمینال و منم با تو  و داداشا و ژدر جون و مادر جون و خواهر گلم رفتیم بیرون. البته پریسا هم بود.

رفتیم اول بستنی خوردیم و بعدش هم کلی شیراز گردی کردیم. دیگه آخرای شب ود ژدر جون زحمت کشیدن و من  رو رسوندن خونه و رفتید که استراحت کنید واسه فردا و مهمونی باغ

میدونی که ما  مردا خلاصه میگیم هر کدوم که دوس داری رو کاملتر بنویس

دوست دارم بهترینم

بووووووووووووووووووووووووووووووس

نامزدی

هرچند تو همیشه بهتر از من می نویسی اما حیفه نامزدیمون نوشته نشه ....

سه شنبه رسیدم شیراز .... صبح خونه بودم تو هم رفته بودی پیش همسایتون تا مقدمات آرایش رو فراهم کنی

عصر با هم رفتیم بیرون سیلور برای موهات خریدیم ....

صبح چهار شنبه من ماشین رو زدم بیرون مالیدمش به ماشین همسایه و ....

با اعتماد به نفس تمام گفتم فدای سرمون و اومدم دنبالت با یه جعبه شیرینی رفتیم پیش آشناتون واسه محرمیت...

تا آخر شهریور محرم شدیم ...

ادامه مطلب ...

من و تو هردو عاشق حالا به هم رسیدم

سلام عزیزم

خیلی دوس داشتم این آهنگ تو مراسم نامزدیمون پخش بشه اما یادم رفت به ارکست بگم

حالا به تو تقدیمش میکنم

دوست دارم جوجوی من .....

شب من و شب تو .....

تب من و تب تو........

اسم تو روی لب من ،اسم من روی لب تو

پُرم از عشق چشمات ،مهربونی توی نگات

جون میگیره نفس هام ،با اون عطر نفسات

من و تو هردو عاشق حالا به هم رسیدم ،

 توی سختی های دنیا دوتایی نبُریدیم

برای هم میمیریم،کنار هم میخندیم

روی تنهایی و غم چشمامونو میبندیم

خدا برای این عشق به تو مدیونم

تا جون دارم بدون قدرشو میدونم

میخوام دعا کنم تمام عشقارو

خدا برای امشب از تو ممنونم

خیلی دلم روشنه،نبضم برات میزنه

اینکه برای منی دنیا برای منه

یه حسی داره میگه،شروع عاشقیه

دلم میخواد ببینی دیوونه تو کیه ؟؟؟؟

 

تولدت مــــــــــــــــــــــــــــــبــــــــــــــــــــارک

خب اومدیم تو جمع عاشقونه و خودمونی خودمون دور از شلوغی و هیاهو فقط خودمون کنار هم من تو بغلت لبام رو لبات کنارت نفسم تولدت مبارک نمی دونی چه حس قشنگیه دیشب تو بغلت این متن و واسه تو گفتم بی نظیرم.انشالله سالیان سال سالم و سلامت پر انرژی و شاد کنار هم باشیم و یه زندگی ساده و خوب و داشته باشیم.ظهر داشتم تو ذهنم تصور می کردم که با هم رو مبل نشستیم دستت دورم و داریم مهرسا رو واسه ازدواجش نصیحت می کنیم و از عشق قشنگ خودمون می گیم تو این سالها ایشالله اون روزام میاد. 

عزیزم این متن و با همه ی احساسم به تو تقدیم می کنم که واقعا ناقابل بعدشم همونو به زبون جوجویی نوشتم.دوست دارم بی نظیرم. 

http://www.hamrahi.com/MyMusic.htm 

اینم گوش کنی حتمنا آهنگ تولد لندی خوستم واست بذارم دیشب نشد مثل پارسال گوشیم اون قابلیت و نداشت نفسم 

ادامه مطلب ...

دوستت دارم

سلام عشق من

آخرین پنج شنبه مجردی هم گذشت

آخرین جمعه مجردی هم نفسای آخرش رو میکشه

دوس دارم همین الان پر بکشم بیام پیشت.

دلم برات یه ذره شده.

دوس دارم پیشم بودی اول حسابی نگاهت می کردم نگاهت می کردم و عشقم رو شعله ور میکردم. بعد بغلت می کردم و به سینه ام فشارت میدادم و می بوسیدمت.

دوست دارم بهترینم

قدرت رو همیشه میدونم همیشه

همیشه محکم پشتت وایسادم.

همیشه از خدا می خوام  تواناییم رو ازم نگیره تا بتونم تکیه گاهت باشم.

دوستت دارم زندگی من.

عسلم فراموش نشه

ممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممماچ