به برادر هاش پیام مشترک دادم.
اول این رو بگم که هر دو برادرش از من بزرگتر هستن. ایران هم نیستن.
گفتم که زندگی ما تو این ۳ سال بهتر نشده بدتر هم شده رابطه عاطفی وجود نداره. این پیام رو میخواستم زودتر بدم اما صبر کردم سالگرد مادرتون بگذره کنکورش رو هم بده .
اگه واقعا تاخیر و تعلل در تقسیم ارث بخاطر اینه که خواهرتون سر خونه زندگی بمونه باید بگم ۱۴ ماه که هیچ ۱۴ سالم بگذره اثر ندارن چون اون فقط میخواد تقسیم ارث بشه و جدا بشه.
من کاری به تصمیم شما ندارم هر جور خودتون سلام میدونید تقسیم ارث کنید نه نظری داری نه واسم اهمیت داره فقط لطفاً سریع تر انجامش بدین تا وضع زندگی منم مشخص بشه واقعا سخت و عذاب آور شده .
هیچ امیدی به برگشت به زندگی نیست .
برادر کوچیکتره گفت که خواهرش هیچ خیری از زندگیش نمی بینه. وصیت مادرش رو گفت در موردد تقسیم ارث و گفت در صورتی سهم اضافه میگیره که سر زندگیش باشه. گفت همه رو عاصی کرده عقل نداره این و خلاصه دلش پر بود ۲۵ دقیقه پیام صوتی گذاشت از گذشته گفت از شرایط زندگی شون و صحبت هایی که بین اون و پدر و مادر شون قبل از فوتشون پیش اومد. آخرشم گفت که اون دیگه خواهر من نیست هیچ نسبتی با من نداره و تصمیم هاش به خودش مربوطه. من کاملا باهاش قطع رابطه کردم و مرده و زنده اش تفاوتی به حالم نداره.
خیلی دلش از خواهرش پر بود عامل مرگ مادرش رو رفتار های خواهرش می دونست و اعتقاد داشت تو زندگی هیچ خیری نمیبینه چون مادرش عاقش کرده.
پیام این رو گوش دادم دومی هم پیام داده بود.
اون گفت تکلیف تقسیم ارث مشخص شده تقریبا منتظر مشتری هستیم . سهم اضافه خواهرمون رو هم میدیم دیگه گردن خودشه که شرط رو رعایت کنه یا نه ما دین گردن نمیگیریم.
گفت نمیدونم بر چه اساسی فکر میکنه با کی مشورت میگیره ولی این رفتار ها و تصمیم ها از یه آدم عاقل بر نمیاد.
اون هم نظری نسبت به جدایی نداشت گفت خواهرش بالاخره کار خودش رو میکننه .
پیام ها رو گوش دادم یکم بحث ها رو ادامه دادیم. اما یکم راحت تر شده بودم حداقل می دونستن دیگه هم هیچ تغییر مثبتی رخ نداده.
امروز ظهر که اومدم خونه رفتارش با من بهتر بود .مطمئنم داداش هاش چیزی بهش نگفتن اون یکی که قطع رابطه است این یکی هم بعیده چیزی گفته باشه .
عصر هم رفتار خواهرش باهام خوب بود.
تعجبم بیشتر شد. شاید بخاطر این بود که امروز دوتاشون رفته بودن مشاوره اما اینا دوباره برمیگردن تنظیمات کارخانه . واقعا امیدی به بهبود ندارم.
فقط امیدوارم زود نگتقسیم ارث کنن.
امروز یه چیزیم فهمیدم شاخم خیلی در اومد.
همسرم برای کنکورش به یه نفر پول داده بود از اونا که جادو میکنن مثلا.
یه ۲.۵ میلیون داده بود در جریان بودم . من که نکوهشش کردم گفتم اینا کلاه بردارن کاری نمی تونن بکنن . گول نخور.
دیگه از اون تاریخ به بعد هیچ خبری از این اقدام نداشتم.
امروز همسرم گفت نزدیک به ۲۰ میلیون تا الان بهش داده . دوباره یه ۳ میلیون دیگه هم داشت میداد . من سکوت کردم.
خودش ادامه داد این یارو داره مرحله به مرحله کار میکنه. هر مرحله هم باید کفاره بده که هزینه میره بالا.
بازم سکوت و نگاه .
آخرش گفتم اگه به واسطه این یارو کنکور قبول شدی من تمام بدهی که داری رو می بخشم بهت.
همسرم دو تا راه درآمد داره یکی ماهیانه که من بهش میدم یکی هم اجازه هایی که از املاک و سهام ارثی دارن. جمعا حدود ۷ میلیون میشه. البته هزینه های روتین رو هم من میدم مثل لوازم آرایشی و پوشاک و ...
حالا میگم هیچی پول ندارم همه رو دادم برای اون دعا نویس . بقیه رو هم داده یه کلاس و کنکور و ...
با این حال پارسال خرد خرد از من پول میگرفت و میگفت بهت برمیگردونم اونم ۱۶ ۱۷ میلیونی شد. شاید اونا رو هم میداده دعا نویس
خلاصه با دریافتی ماهانه ۷ میلیون بعد از یک سال هیچی پول نداره بدهکارم هست.
واقعا متاسفم بابت وضعیتی که توش قرار دارید . من که فقط یه خواننده ام از خوندن این نوشته ها معذب میشم چه برسه شما که هر روز در بطن ماجرا هستید. صبر شما ستودنیه، هر چند شایدم ستودنی نیست و باید زودتر از اینها کاسه صبرتون لبریز میشد. شما بیش از حد کوتاه اومدید.
واقعا غصه میخورم وقتی نوشته های عاشقانه همسرتون نسبت به شما حدود ده سال پیش رو میخونم، و نوشته های شما رو درمورد ایشون البته.. حیف از اینهمه عاشقی. آخه یه زن با اون درجه از عشق چرا باید به اینجا برسه...
خودمم نمی دونم چرا
خیلی ناراحت شدم،اخه یه زن عاقل میبره پول زحمت همسرش رو بده دعا وجادو؟اصلا فاز آدمای دعا جادویی رو نمیفهمم پس خدا کجاست که متوسل به اینکار میشن،خانمتون رو هیچ جوره درک نمیکنم،خانواده ی خودتون چی؟اونا راضی به طلاقتون هستن؟میتونید برای تنها نمونده بعد از جداییتون روشون حساب کنید؟
پدر و مادرم بهترین هستن. اما یکم سن ها رفته بالا و درگیر بیکاری و مشکلات سنشون هستن.
زمانی که دومین خیانت رو کرد حدود دو هفته جدا زندگی می کردیم و قرار به طلاق بود. من با پدر و مادرم زندگی می کردم . تا اینکه اومد جلو اونا گفت پشیمونم و میخوام جبران کنم. حتی تعهد اخلاقی داد اما عمل نکرد
بازم جای شکر داره که پدر و مادر خوبی دارید ومیشه روشون حساب کرد
درسته
خیلی خوبه که برادرهاش به شما و حرفهاتون ایمان دارن
میتونستن قبول نکنن و حتی بگن تهمت میزنی به خواهرمون و به ما چه و … خدا رو شکر که اینطور نیست و حداقل شنیدن اینکه درکتون میکنن حس بهتری میده
در ادامه، به قول شما کمتر پیش میاد کسی یکباره تغییر کنه با اینکه خودتون امیدی ندارین ولی خیلی دعا میکنم همسرتون مشکل رو ببینه و جبران کنه به بهترین نحو
ولی اگه نمیتونه جبران کنه امیدوارم زودتر تموم شه و شمام برای زندگیتون تصمیم جدیدی بگیرید
ممنون از شما
اتفاق جدیدی نیفتاده؟ به داروها عادت کردین ایشالا؟
همه چیز مرتبه؟
فعلا اتفاق خاصی نیفتاده . دارو ها باید دو هفته دیگه آزمایش بدم واسه کبدم .ببینم اثر منفی رو کبد داره یا نه
واقعاً متأثر شدم. زنها تا این حد میتوانند ترسناک باشند.
واقعا به این نتیجه رسیدم ازدواج بزرگترین ریسک زندگی هست که میتونه به بزرگترین اشتباه تبدیل شه
آقای حوائجی زنها انقدرها هم ترسناک نیستن،مردها باید بلد باشن باهاشون چجوری رفتار کنند،نباید زیاد از حد هم زندگی رو سپرد دست خانمها ،اگر همه چیز در حد اعتدال باشه هیچکس هوا برش نمیداره
شایدم اینطوری باشه.
سلام لطفاً از حال وروزتون بنویسید مارو بی خبر نزارید
والا خبر جدیدی نیست اما می نویسم