واپسین ساعت های سال 90

سلام جوجوی من

الان حسابی سرت شلوغه ها

یادته گفتم الان که به هم رسیدیم دیگه این ورا پیدات نمیشه؟

گفتی نه من همیشه میاد ارسال میذارم بعدا میشه کلی خاطره؟

گفتم نمیای عزیزم. حالا دیدی خیلی کم میای و سر میزنی؟ دیدی چقدر خوب میشناسمت عزیزم؟

اینبار بهت نمیگم ارسال گذاشتم ببینم خودت کی می فهمی

امروز عصر رفتیم سر خاک آقاجون براش سبزه بردیم سنگ مزارش رو خوب شستیم 4 تا گلدون گل از گلهایی که خود آقاجون کاشته بود رو بردیم کاشتیمش تو گلدون بالای مزارش.

هنوز هم بعضی وقتا دنبالش می گردیم.

امروز مادر خونه ما بود خواستم بگم پس آقاجون کجاست یهو حرفم رو خوردم.

امیدوارم سال 91 برات سال خوب و سرشار از موفقیت باشه عشق من.


جوجو هر کار کرد واسه پدر بزرگش بود

 

ممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممماچ قربونت بره جوجو من که کاری نکردم. انقدر همه چیز ۱ هو شد که نشد بیام اینجا تسلیت بگم فرشتم ببخشم. 

 آقا جون مثل پدر بزرگم بود شاید عزیز تر چون تقریبا بچه بودم که بابا بزرگمو از دست دادم یکی شم که 2 سالم بود اما واقعا آقا جون و دوست داشتم و هر کاری کردم واسه آقا جون بود که انشالله راضی باشه.می دونم هستی من می دونم تلخه اما 1 لحظه فکر کنی روش میبینی هیچ کس نمی مونه همه می رن 1 زود تر یکی دیر تر اما آخرش می ریم کنار هم دوباره آخر آخرش همینه.آقا جون مسئولیتاشو انجام داد 1 سری هم اونجا داشت که بره انجام بده ما هم اینجا باید مسئولیتامون برسیم.همه لطف دارن.همیشه هم به من می گن شوهر و مادر شوهر عالی داری و منم تایید می کنم حتی می گم شوهرم از من تو خوبی و مهربونی بهتره.دوست دارم فرشته ی من.مممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممماچ
امروز خانوم باهوش می گفت من خیلی واسه بابام گریه می کردم 1 بار اومده بود تو خواب یکی از همسایه هامون گفته بود بهشون بگو من اینجا دارم زندگیمو می کنم و زندگیم کاملا تفکیک شدست.شما با ناراحتی و گریه هاتون دارید عذابم میدید دست بردارید و زندگیتون و بکنید من هم زندگی کنم.پس بهتره همیشه جای ناراحتی و گریه قرآن بخونیم و خیرات بدیم تا کمکش کنه.1 معجون خوشمزه درست کردم واسسسسسست کلی مقویییییی قربون شوهرم برم من دیگه کم کم بیا بخوابیم که من امشب بخوای نخوای می خوام. 

                                  

به یاد آقا جون ...

می دونم مرگ حقه.

اما بعضی حق ها خیلی تلخه خیلی .....

ازت ممنونم که تو مراسم سنگ تموم گذاشتی ...

خیلی زحمت کشیدی خیلی خسته شدی ....

خواستم ازت تشکر کنم عشق من ...

میدونی  آقا جون خیلی دوست داشت مدونم روحش ازت خیلی راضیه...

نه فقط آقاجون،  همه این روزا ازت تعریف میکردن و بهم میگفتن چه زن و مادر زن خوبی داری...

خدا شما رو همیشه برام حفظ کنه و روح آقاجون شاد باشه ...