شروع روزهای خوب

یعنی باور کنم شروع روزهای خوب رو؟

امیدوارم این آرامش موقتی نباشه

زندگی با من چه کرد!

دو تا اتفاق باعث شد زندگی برام قشنگ نباشه

یعنی با این دو تا اتفاق دیگه هر اتفاق دیگه ای برام قابل هضم هست.

روزی که فهمیدم ام اس دارم فکر می کردم دیگه از این بدتر نمیشه اما خیلی زود ام اس رو پذیرفتم و باهاش زندگی کردم

تا اینکه بعد از 6 سال از ام اس، اتفاق دوم افتاد.

هنوز باورم نمیشه زنم بهم خیانت کرده!!

هنوز فکر می کنم یه خواب وحشتناک بوده.

تو چطوری تونستی عاشق یه مرد هوسباز بشی؟

صداقت من کجا دروغ های او کجا؟

می دونم  با تمام وجود پشیمونی و با تمام وجود می خوای برگردی به زندگی!

اما زخم عمیقی تو دلم  جا گذاشتی

زخمی که خوب شدنی نیست یا شاید حالا حالاها خوب شدنی نباشه

تو باید ازش نگهداری کنی که عفونت نکنه

خیلی خودخواهانه داری زندگی میکنی و هر جا که مطابق میلت نباشه خواسته من رو زیر پا میذاری

بعضی وقت ها فکر می کنم دیگه نمی تونم مرد زندگیت باشم!

خیلی خودخواهی یا شاید هم خیلی نفهمی!

بهم میگی سعی میکی  طوری رفتار کنی که همه چیز مثل گذشته شه

اما خیلی چیز ها رو نمی فهمی یا شاید دوست نداری بفهمی

می دوی هر بار بهت زنگ می زنم پیشوازت حالم رو خراب می کنه...

بارها بهت گفتم این آهنگ من رو یاد همه گذشته ای میندازه که همه چیز رو از من گرفت

انتظار داشتم بجای اینکه بهم بگی آهنگه رو دوست داری  بگی بخاطر تو حذفش می کنم ولی نکردی

خیلی  انتظارات دیگه هم ازت داشتم و بهت گفتم ولی جواب سربالا دادی بهم.

آخه مگه زنای دیگه هم به شوهرشون خیانت کردن که میگی نمی دونم زنای دیگه هم این کارا رو می کنن؟

خیلی وقته دیگه توان فکر کردن ندارم و قدرت تصمیم گیری!

تو منو نابود کردی اما من نخواستم تو رو نابود کنم. شاید اگه الان ازت جدا شده بودم  تو نابود شده بودی چون همه طردت می کردن. من نخواستم تو هم نابود شی ولی امروز واقعا انگیزه ای برای زندگی مشترک ندارم. شاید خیلی نتونم این شرایط رو تحمل کنم.

خیلی سخته.