بهترین تابستون زندگیم بود

ممممممممممممممممممممممماچ چقدر خسته شدما. بغلت خستگی عالمو از تنم در میاره آخخخخخ عشق منی 

                               

فردا می رم اهواز بعد یه تابستون فوق العاده که باهات داشتم نفسم.نازنینم.البته وقتی تو اینجا نباشی موندن واسه منم سخته پس بهتره زود تر برم سر درس تا بتونم خواستتو بر آورده کنم زندگی من.تابستونم عالی بود پیشی چند تا از وقایشو نگفتم تولدم. 

وااااااای تولدم بهترین تولد زندگیم بود.کنار تو بی نظیرم.آخخخ چه قدر خوش گذشت رفتیم با هم کلپچ زدیم تو رگ اونم تو پارکا آخ چه قدر خندیدم و دیونه بازی در اوردیم .هلو وهستش دیگه ها ها ها؟وقتی سر می ذاشتم رو دستام و می ذاشتم رو زانوت تو چشات غرق شدم و گفتم می پرستمت گفتی منم .گفتم آخا آخا قبول نیست باید قشنگ بگی چقدر سر به سرم گذاشتیا.پیشی با دنیا عوضت نمی کنم.وایییییییییییییی کادو هامو که نگو .یه ساعت بی نظیر که قرار بذاریمش تو اتاق خوابمون تا لحظه لحظش ثانیه به ثانیش عشق و تو فضا پخش کنه وقتی نگاش می کنم  فقط توش عشق می بینم یه دنیا.بهترین کادوی زندگیم بود.پیشی بهترین بود بهترینم. 

 

یه کارت که واقعا دیوونم می کنه وقتی دلنوشتتو روش نوشتی.الانم اشک تو چشام جم می کنه فوق العاده بود.فوقالعاده. 

 

 

و یه جعبه کادو که نانازم زحمتشو کشیده بود الهی فداش شه خیلی دوسش دارم مثل خواهرم می مونه. 

دو روز بعدش اومدی خواستگاریم.ما که تا لحظه ی اومدن دور خودمون می چرخیدیمجفتمون استرس داشتیم.با یه دسته گل خوشکل اومدی  

 

 

.قربونت برم من تو گل منی اما عمرت گل نیستا.وای نشستم بین مادر جون و ناناز و کلی گفتیم و خندیدیم .الهی بگردم تو هم نشسته بودی اون گوشه و به سوالای بابا جواب می دادی هر از گاهی زیر زیرکی به هم نگاه می کردیم و می خندیدیم.دوس داشتم بیام کنارت واست میوه پوست بکنم بذارم دهنت.وقتی رفتی دلمم بردی.آخ قربون پدر جونم برم من چه به دلم نشستن.فرداش با هم رفتیم بیرون و آب انار خوردیم.وقتی با تو ام بهترین لحظه های زندگیم.عصرش بهونه تراشیدم که بریم مانتو بگیرم من.رفتیم اول صدف تو راه ازم از تیپت پرسیدی.نفس من تو هر چی بپوشی واسه من بهترینی شیک ترینی.جز تو نمی بینم. قشنگ تر از تو نیست واسم.بعد رفتیم پارک آزادی تکیه گاه منی مردی منی اووووووو با هم بلال خوردیم.بعدم رفتیم تو ملاصدرا و سه نمازی.الهی جوجوت فدات شه که انقدر را بردت.آخرشم با یه شام تو رستوران یزدانی حسن ختام دادیم چه قدر پشت رستوران صفحه گذاشتیما بد بختاز اینجا به بعدش دیگه خوب نیست آخه ازت جدا شدم.داشتی می رفتی تهرون و من نمی تونستم بات بیام:(( رسوندیم در خونه کسی خونمون نبود دوست داشتم بیای تو بپرم بغلت و لباتو تا مدت ها ببیوسم اما گفتی نه.الهی من فدات شم که انقدر با حیایی پیشی با دنیا عوضت نمی کنم با دنیا.از خدا می خوام لیاقت مهربونیا و خوبیات و داشته باشم.خدایا یه فرشته بم داده خدایا کمکم واسش یه زن خوب باشم/قدر محباتشو بدونم.گاهی یاد محبتات اشک تو چشم جمع می کنه.می خوام با تو یه زندگی جدید شروع کنم بدون دغدغه های دوران مجردیم می خوام یه زندگی ساده و آروم و عاشقونه داشته باشیم.دیوونتم.می فهمیییییییییییییییییییی داد می زنم

                                                  دیوونتم 

دوست دارممممممممم 

                             

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد