تفریحگاه شیان

 

                               

ممممممممممممممممممممممممممممممماچ بالاخره فرصت کردم خاطره ی اون روز به یاد موندنی و شب فوق العاده رو تو خونهی داداش بنویسم عزیز ترینم.قربونت برم مـــــــــــــــــــــــــن.

آخا ههههمممممممم افلش منو شطرنجی کنم.الهی من فدات شم.الهی من بگردم.الهی قربونت برم شبش دیر خوابیدی و صبح ساعت 5.30 پاشدی با ذوق اومدی شب قبلشم تزریق داشتی.اما جوجو تنفل از بس خسته بود خوابش برده بود.چند تا ساعتم کوکو کردم اما فقط خاموشش می کردم.خیلی خسته بودم.حتی نمی دونستم واسه چی گذاشتم اصلا مخم کار نمی کرد.همممممم الهی من بگردم کلی اس ام اس و زنگ زدی تا دیگه زنگ در خونه رو زدی و زن داداش اومد بیدارم کرد.جیم فنگی آماده شدم.رنگینک و ور داشتم و اومدمالهی من بگردم الهی قربونت برم نشسته بودی جلو در خونه حرفشم شرمندم می کنه.خیلی ناراحت شدم

وایسادیم سر کاشانب پور تا دوست پیشی و داداش و خانومش اومدن دنبالمون.خیلی گرم و راحت بودن انشالله خوش بخت شن.سوار شدیم و رفتیم دم خوابگاه منتظر دوستای دیگه آقا ح ع م ا .آخی چقدر اقا ح و سر قضیه منیجمنت اذیت کردیما.ایشون خیلی پسر متشخصی بودن.وقتی دیر کردن گفتم حتما آقا ع خوابش برده هاااا

قربونت برم من رفتی در وقفل کردی من موندم و بچه ها.مهشید خانوم از قضیه روز ایان نامش گفته که برف اومده بود و چجوری برادر شوهرش وسط مراسم آبمیوه رو هورت کشید و استاد نگاش کرد یا شوهرش خوابش برده بود می ترسید خور و پف کنه

بچه ها اومدن و راه افتادیم رفتیم شیان.خیلی جای خوبی بود رفتیم یه جا نشستیم و صبحونه خوردیم بچه ها چقدر از خاطره ها می گفتن و می خندیدیم

الهی من فدات شم کنار هم صبحانه خوردیم نون و پنیر خیار و گوجه و چای

بعد شوهرم رفت با آقا ب تخته بازی کرد.مممممممممماچ الهی جونم فدات شه هستی من بردی منم نگات می کردم.یه کم پانتومیم بازی کردیم .و تخمه خوردیم خیلی خوب بود من کنار تو بودم می خندیدی و خسته نبودی منم نبودم خیلی خوشحال بودم که درد نداشتی.خدایا شکرتآقا واسه من انتزاعی افتاد تو پانتومیم بلت نبودم معنی شو هممممم اما شوهرم خیلی خوب عرق سوز و نشون داد و من گفتم هورااااااااااااا

بعد مردا رفتن واسه سیخ زدن جوجه و ما هم سالاد درست می کردیم و گوجه سیخ می کردیم.وسطشم نفتیم شاش و جیش شمون وا شه واااااای نمی دونی وقتی بال و گرفتی خوردی قدر ذوقت و کردم نوش جونت

نهار خوردیم و بعدش خوابیدی رو پام وااای نمی دونی چه حالی می ده خیلی دوست دارم رو پام بخوابی بعد من دراز کشید م رو پای شوهرم و داشت تخته بازی می کرد.مهشید و شوهرش انقدر لوس نبودنا

من عاشق این لوس بازیم

بعد رفتیم یه کم باهم گشتیم و نشستیم رو یه تخته سنگ و جوجو هی ناز می کرد واست و رو پات می خوابید و می گفتی چشمات و ببند و هی قربون صدقه هم می رفتیم.کم کم رفتیم عصر هندونه و رنگینک و چایی خوردیم خلاصه خیلی خوب بود فوق العاده بود تو راه زنداداش زنگ زد و واسه شام دعوتمون کرد.رفتیم تو پاساژا دنبال کادو واسه داداش و یه چیزم واسه خونه زنداداش اینا و ارد وروجک خانوم که وسایل پزشکی بود.اول رفتیم تو پاساژای سمت ستار خان و صادقیه تو هم که هر جا می شد وای میسادی و فوتبال و می دیدی ذووووووق آخرم تیممون جام و برد و کلی ذوقیدیم و زدیم قدش.اینجا بود که مامان زنگ زد.خیلی سختم بود این همه راه می اومدی من و می رسوندی و بر می گشتی به مامان گفتم و ازش خواستم که بمونی و قبول کرد.می دونستم زن داداش با کنار هم بودن مشکل نداره داداشم همین طور قرار شد بریم واسه داداش دیکشنری بگیریم آخه قرار واسه داداش تولد بگیریم از زنداداش پرسیدیم گفت دیکشنری فرانسه به انگلیس لازم دارن

اول رفتیم پاساژبوستان تو پونک و اونجا یه دست لیوان خیلی قشنگ به سلیقه ی تو خریدیم و وسیله پزشکی.وای الهی من فدات شم که وقتی لیوان و انتخاف کردیم کلی خدارو شکر کردی ذوووووووووووووووق عشق منی خب خانوما مشکل پسندن دیگه رفتیم انقلاب و تو کتاب فروشیا.اونجا که رسیدیم دادش گفت واسم یه کتاب دیگه بگیرید.هرجا رفتیم سی دیشو نداشت تصمیم گرفتیم یه روز دیگه بیایم(عصر قرار با بچه های انجمن بریم بیرون الان می رم نهار بخورم که خیلی گرسنمه بعد با داداش بدو ام برم ایستگاه مترو وویژزژژژژژ بیام پیشت بقیشو بعد می نویسم هنوز جاهای خوب خوبش مونده دوست دارم بی نظیرم ممممممممممممممماچ) 

آقا آقا جای هپلیش مونده وای فدات شم من یادم میوفته کلی ذوقتو می کنم.رفتیم کاغذ کادو خریدیم و چپس رفتیم پارک لاله نشستیم تو پارک و شروع کردیم کادو گرفتم.عجب کادوی هپلی شدا فدای خنده هات شم فدای صورتت شم فدای چشمات.بعد بدو بدو رفتیم خونه داداش از گل فروشی یه گل خریدیم و دم در چسبوندیم روش.الهی فدات شم پیشی عرق کرده بودی می خواستی خونه داداش بری حموم نمی دونی چقدر ذوق داشتم اومدی.یه کم رو پات خوابیدم با وروجک بازی کردی الهی من فدات شم.پیشی دیوونتم پیشی عاشقتم پیشی می پرستمت.بعد شام خوردیم بیج بیج بود و کشک بادمجون قربونت برم که کشک بادمجون و دوس داشتی.بعد رفتی حموم آخخخخخخخخخ فدات شم اومدی و موهات و شونه کردی و رفتیم بخوابیم تو اتاق سارینا آخ در وبستیم.لباسمو در آوردی سوتینم و یه دونه دیگه پوشیدم.کلی با هم عشق بازی کردیم آخخخخ چه شبی بود تا صبح لخت تو بغلت بودم تو هم بغل من خوابیده بودی آخخخخخ نمی دونی دیونتم.شوهرمی حس فوق العاده ای بود.آخخخخخ چقشنگ ارضام کردی و ارضات کردم.بی نهایت فوق العاده و بی نظیر بود.دست داداش اینا درد نکنه.خیلی  خوشحالم که تونستیم خودمون و کنترل کنیم.الهی فدات شم صبح 6 باز بیدار شدیم و باز همدیگرو بغل کردیم اومدم روت و هم و بوسیدیم و باز خوابیدیم.ساعت 9.5 بیدار شدی و نگام می کردی قربون چشات برم من.پاشدیم  من رفتم واسه شوهرم صبحونه درست کنم و تو هم رفتی صورتتو بشوری چایی ریختم لقمه گرفتم واست کسی نبود خونه فقط خودمون بودیم الهی فدات شم.کم کم حاضر شدی که بری داشتی دلم و هم می بردی خیلی ناراحت بودم.داشت گریم می گرفت اما باید می رفتی همممممم.این بود خاطره ی اون روز و شب فوق العاده.می پرستمت بی نظیرم.بهترین من.بی نظیر من.مهربونترینم.سکسی ترینم.

نظرات 4 + ارسال نظر
پیشی جمعه 27 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:07 ب.ظ

هووووووووووووووووم چقدر خوش گذشت شیان
هووووووووووم چه خوش گذشت اون شب. چقدر خوردمت چقدر باهات ور رفتم.
عشقمی همه کسمی حسابی باهات عشق بازی کردم.
نصف شب بیدار شدم دیدم چه عرقی کردیم.
چسبیده بودی به تنم بین تنمون هیچی نبود.

صبا شنبه 8 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 11:01 ب.ظ

خوش به حالت دارم میمیرم از نیاااااااااااز منم دلم شوهر میخواد یه شوهری که براش بمیرم اونم کلی عاشقم باشه خواستگار زیاد داشتم ولی هیشکی به دلم نمیشینه برام دعا کن امسال عروس بشم ان شاالله

امیدوارم امسال عروس خوشبختی بشی

منصور پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1396 ساعت 05:34 ب.ظ

از خدا میخوام تا آخر عمر همینقدر در کنار هم احساس خوشبختی کنید....

علی چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1401 ساعت 06:02 ب.ظ

چه زود همه چیز خراب شد.هیچوقت فکر کردی چرا کسی که اینجوری عاشقت بود،به کس دیگه ای دل بست؟

نمیدونم یعنی نمیشه قضاوت کرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد