تولد داداش

                       

امروز تولد داداش جوجو بود.تصمیم گرفتیم واسش یه تولد بگیریم روحیش عوض شه.زن داداش زحمت کشیدن کیک خریدن.شام اینجا بودی قربونت برم من.کلی ذوق داشتم دل تو دلم نبود دوست داشتم زود بیای.قرصام تموم شده بود اما هنوز سینم خلط داشت گفتم زود تر بیای با هم بریم دکتر.فداای پیشیم بشم من.سر 4. اینجا بودی قربونت برم مـــــــــــــــــــن .دکتر 5 می اومد.اومدی تو یه کم نشستی.شربت واسه پیشیم آوردم قربونت برم من خستگیش دراد.گرما از تنش بره.مموشم که وق می کرد و اومد نشست پیشت.کلی با هم جور شدینااا.حاضر بودم ساعت 4.5 رفتیم.دکتر 5.5 می اومد.حوصلمون نشد وایسیم رفتیم آنتی بیوتیک آزاد غیرقانونی خریدیم.همممممممم.بعد رفتیم دنبال سفارش مموش خانوم.دنبال فشفشه رفتیم قنادی تموم کرده بود.رفتیم دم سوپری بمون خندید خواستم بشورمشا ایشششششششش هممممممممم می گفت اینجا پروئینی.خواستم بگم چطور چیزای دیگه دارید.بعد از یه سوگری دیگه آدرس گرفتیم و پیاده رفتیم تا قنادی.منم کلی آواز خوندم واست.قربونت برم مــــــــن.برگشتیم خواستیم مراسم و شروع کنیم

من فرض رفتم حموم نمی خواستم شب بوی عرق بدم شوهرم بدش بیاد خفففف.اومدم بیرون.1 لباس سبز خواستم بپوشم نمی فت تنم صدات کردم بیای تو اتاق کمکم کنی آخخخ فدات شم من.من و تو تنها و...رفتیم بیرون و شروع کردیم عکس گرفتن قربونت برم من.یه لباس خوشکل پوشیدم ارایش کردم ساق پامم انداختم بیرون واست و کلی ذوقش و کردی.جیگرم مال خودت دیگه شب هر کاری دوست داری  باش بکن.به داداش گفتیم بیا می خوایم عکس بگیریم.بعدم کیک آوردیم و آهنگ تولد خوندیم.سورپرایز شد.وروجکم برف شادی می زد و هی می پرید این ور اونور بعد کادو ها رو دادیم.بعدم ما با هم رقصیدیم و خوش بودیم چه خوب بود.یه کم تنها رفتیم تو اتاق تا داداش اینا هم تنها باشن.بعدم شام خوردیم.قربونت برم من هستی من.می پرستمت.دیگه آخر شب شده بود یه کم با مموش مغازه بازی کردیم و رفت که بخوابه.بعد اومدم بغلت لم دادم و چند تا کلیپ دیدیم.قبلشم دیده بودیم با زنداداش اینا.دیگه طاقت نداشتیم چند تا عکس دیدیم و دیگه... خیلی داغ و شیطون بودم واست ناز می کردم هی گوشم و می خوردی و دیوونه می شدم اخخخخخ منم می خوردم هستم و گاز می گرفتم و آخ می گفتی و ذوق می کردم.تو هم محکم هولو هات و می خوردی و فشار می دادی گاز می گرفتی.الهی فدات شم ذووووووووووووووق باهاشون قهر می کردی و دعواشون می کردی که چرا شیر ندارن.منم ذوقتو می کردم.تو هم پیچ می خوردیم هم دیگرو می خوردی.می مالیدیم و لمس می کردیم.حالا جاهای رمانتیکش.ارضام کردی و ارضات کردم  بی نظیر من.بعد کم کم تو بغل هم خوابیدیم.دوست نداشتم بخوابیم.نمی خواستم زمان بگذره.صبح شد.یه دو ساعتی بیدار بودیم و با هم ور می رفتیم.قربون چشات برم من که وقتی خمارش می کردی مستم می کرد.هی می گفتم بمون.می گفتی نه.آخر بلندم کردی لباس پویدیم و رفتیم بیرون.صبحونه خوردیم و بعدش رفتی و دلمم بردی نفسم.البته قبلش با هم رفتیم با مموش مرغ و وینا خریدیم واسه فذدا.به امید اینکه فردا باز م بینمت ازت جدا شدم.ی پرستمت هستی من.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
پیشی شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:59 ب.ظ

قربونت برم من چه روز خوبی بود اون روز چقدر خوش گذشت.
داداش خودش داشت تمرین رقص می کرد.
شبش هم که فوق العاده بود. حسابی با هم ور رفتیم.
دوست دارم هستی من

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد