بازم دلم گرفته

بازم دلم گرفته ... بی هیچ دلیلی

بی هیچ دلیلی که نه اما دلیلش برمیگرده به گذشته نه الان

می بینم تغییر کردی می بینم به زندگی بیشتر می رسی وقت میذاری زحمت میکشی

خسته هستی اما بازم سعی می کنی  زندگیت رو بسازی

اما من خیلی زود دلم میگیره خیلی زود آزرده میشم

قبلا مثل یه ظرف خالی بودم.

اما الان مثل یه ظرف لبالب هستم با کوچکترین قطره ای سر ریز میشم

بعضی وقت ها حس می کنم دیگه عاطفه بین ما مثل قبل نمیشه

بعضی وقت ها بد تر از اون فکر می کنم دیگه عاطفه ای بین ما نیست

یه تظاهر از طرف تو  و یه تظاهر از طرف من فقط برای حفظ ظاهر

دلم خیلی گرفته احتیاج دارم با یکی حرف بزنم


نظرات 2 + ارسال نظر
من منم دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 07:05 ب.ظ http://extravanguard-love.blogsky.com/

گاهی حتی یکبار هم آنچه میخواهی را لمس نمیکنی... ما همه تشنه یکبار هاییم که شاید دور ها لمس کنیم . وقتی امیدی نیست...
بهم سر بزن ممنون

آمنه سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1395 ساعت 12:05 ب.ظ

من میگم برین پیش یک مشاور کاربلد کسی که بتونه کمکتون کنه
نمیگم گذشته رو کاملا فراموش کنید ولی بهش فرصت بدین
هر کس ؛هرکس تو زندگیش اشتباه میکنه خدا با این بزرگی و عظمتش ما که هی اشتباه میکنیم رو میبخشه و باز به رومون لبخند میزنه و وقتی میگیم خدا میگه جان
ما کی باشیم که این کارو نکنیم
میدونید تو خاطراتتون متوجه شدم خانم شما یکمی لوسه و این ملوس بودن و لوس بودنش عامل اشتباهش شده -شاید مرگ پدرشون هم مزید بر علت شده
تااااااااااااااااااااازه
چشم مردم رو دست کم نگیرین

وقتی شما همیشه خاطره های قشنگ و تاپتون رو مینوشتین یکی میگفته خوش به حال زنه با این شوهر
یا یکی دیگه میگفته خوش به حال مرده با این زن
این وبلاگ یک جورایی واسه شما دردسر شده
ولی به جان خودم من تازه دیروز اتفاقی با وبلاگتون اشنا شدم

ممنون برای پذیرفتن موضوع من مشاوره هم رفتم اما فقط یه جلسه.
به قول ابن سینا هر چیزی کمش دارو، متوسطش غذا و زیادش سم است حتی محبت کردن
شاید من با محبت کردن زیاد عشقمون رو مسمموم کردم.... به قول شما خودش لوس بود من لوس ترش کردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد