این ایام

هر چی پسرم بزرگتر میشه نگرانی های من بیشتر میشه. سه سال و یک ماه سن داره. حرف نمیزنه. به اسمش واکنش نداره. خیلی نگرانم. کابوسی به نام اوتیسم همه چیزم رو به هم میریزه. به هیچ کسم نمیشه گفت نمیشه مطرحش کرد. حتی به جوجو هم نمیگم نگرانی هام رو. اونم به من نمیگه. اصلا جرات نداریم در موردش با هم صحبت کنیم. فقط یه سری کلاس های گفتار درمانی و کار درمانی می رفت که اونم تو این شرایط کنسل شده فعلا. فقط این کرونا رو کم داشتیم.

من و جوجو خیلی اذیت شدیم داریم زجر می کشیم. خیلی تحت فشاریم. عصبی شدیم حتی  گاهی با هم جر و بحث می کنیم. اما دوتامون می دونیم ریشه اش کجاست. فقط از خدا می خوام این یه خواب باشه. بزودی پسرم حرف بزنه و بزرگترین نگرانی من و جوجو رفع شه.

چندین بار خواب دیدم داره حرف می زنه خیلی لذت بخش بود خیلی خوشحال بودم انگار دنیا رو بهم دادن و وقتی بیدار میشدم همون دنیا رو سرم خراب میشد.

هیچ وقت فکر نمی کردم زندگی اینجوری بکنه باهام.

نمی دونم چند سال عمر کنم اما فقط یه آرزو دارم فقط یه آرزو. پسرم مشکلی نداشته باشه همین. دیگه هیچی از خدا نمی خوام. خدایی که براش کاری نداره من فقط همون چیزی که به همه بنده هاش داده  رو ازش می خوام. دیگه هیچ آرزویی ندارم اصلا اگه پسرم حرف نزنه و مشکل داشته باشه مگه میشه دیگه آرزویی داشت؟

خیلی بامزه است خیلی ناز و پر انرژی هست. نگاش که می کنم کلی عشقش رو می کنم اما یه غم بزرگ ته دلم هست.

خدایا فقط یه آرزو دارم. تو می تونی همه آرزوهای منو برآورده کنی

نظرات 1 + ارسال نظر
ترانه چهارشنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1399 ساعت 07:03 ق.ظ http://taraaaneh.blogsky.com

عزیزم نگرانیت رو درک میکنم. چرا با همسرت مستقیما در مورد نگرانیهات حرف نمیزنی؟ اینطوری هردوتون آرومتر میشین.
اگر اوضاع بهتر شد با یک روانشناس کودک مشورت کن.
اگر اوتیسم هم داشته باشه دنیا به آخر نیومده. وظیفه تو بعنوان مادر اینه که اول واقعیت رو بشناسی و چیزهایی که نمیتونی تغییر بدی بپذیری و بعد نهایت تلاشت رو برای تغییر چیزهایی که قابل تغییر هستند بکار ببری. در مورد نگرانیهات با همسرت حرف بزن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد