دیشب با مینا چت کردم
کلی حرف زدیم کلی حالم خوب شد
دروغ نمیگم دوست دارم خیلی هم دوسش دارم.
اما با این همه ظلمی که بهش کردم فقط می خوام حلالم کنه
بهش گفتم تو قلبم همیشه نگهش می دارم
اون می گفت نباید با هم چت کنیم
خیلی درد داشت خیلی
نمی تونست ببخشتم.
خیلی پخته شده بود
مثل همیشه جذاب و دیدنی
می دونم من مسئول یه خانواده هستم. مخصوصا پسرم که حامی جز ما ندارن. حالا زنم که کلا بی احساسیم به هم .
اما اگه مجرد هم بودم روی رفتن به سمت مینا رو نداشتم.
من سالم بودم تنهاش گذاشتم الان که بیمارم بعد ۱۱ سال برم چی بگم.
مینا رو تو قلبم نگه می دارم بیشتر از همیشه بهش عشق دارم و براش آرزوی خوشبختی دارم.
باهاش چت می کردم حسم رو می فهمید.
بهم گفت گند زدگی به زندگی جفتمون.
خدایا کمکم کن حالم خوب شه خیلی داغونم خیلی
ازم خواست دیگه باهاش چت نکنم .سخت ترین کار دنیاست
اما اون ازم خواسته بهش قول دادم دیگه پیام ندم بهش.
هنوز ته دلتون میخواهید با مینا باشید ؟
یا کلا نبودش رو پذیرفتید
چون تو شرایط حدودا مشابهی قرار دارم میخوام ببینم که آیا روزی میرسه که کلا اون آدم فراموش بشه ؟
از طرف مینا هم میتونید جواب بدید ؟ یعنی میدونید اونم هنوز دوست داره در کنار شما باشه؟
من الان تو یه زندگی مشترک هستم هر چند زندگی نیست اسمش.
اما احساسی که به مینا دارم رو هیچ وقت به هیچ کس نداشتم. تنها کسی که باعث می‌شه ضربان قلبم بالا بره و هیجان وجودم رو بگیره.
از طرف مینا که نمیتونم جواب بدم اما یه بار تو چت بهم گفت دیگه احساس عاشقانه ای بهم نداره. هر چی بگه حق داره ولی در احساس من تغییری بوجود نمیاد
مرسی که جواب دادین به سوالم
خواهش میکنم
این حس تعهدی که به زندگیتون دارید باوجود همه ی مشکلات واقعا تحسین برانگیزه
واقعیتش همش بخاطر پسرم هست.
صبری که دارید نعمت بزرگیه که کمک میکنه با شرایط کنار بیاید
و پسرتون چقدر خوشبخته که پدری چون شما داره
و همسرتون هم همینطور خیلی خوشبخته که با وجود مشکلات بوجود اومده هنوز در کنارش هستید و حتی براتون مهمه که رابطه باهاش داشته باشید و این رابطه با کیفیت باشه.
امیدوارم به شکل معجزه آسایی مسائلتون حل بشن و زندگیتون سرشار از عشق و امید بشه .
سپاس از شما